غدیر تنها قطعه تاریخی نیست. غدیر ادامه تحول فکری و اجتماعی شریعت محمدی است که پیامبر عظیمالشأن اسلام به منظور جلوگیری از عقبگرد و انحطاط امت به جاهلیت قبل از اسلام، راه روشن بعد از خود را در آن روز تبیین فرمود.
اما با تأسف بیپایان بر امتی که با فراموش نمودن غدیر نتیجهای را رقم زدند که طرز تفکر و بینش جاهلی مخالفان غدیر اکنون با نامهای طالبان، القاعده، داعش وحشیگری رابه اوج رسانده و غیرانسانیترین افکار شرکآلود را به نام دین اسلام در مقابل دیدگان جهانیان عرضه میکنند و این نیست مگر اینکه این اسلام نمایان، مکتب اسلام را همچون پوستین گرانبها و زیبایی وارونه پوشیده و در حال وارونه نشان دادن اسلامی عزیز هستند. و این جابجاییها نتیجه جابجایی است که در تاریخ صورت پذیرفت. نتیجه ادانشدن حق غدیر، همین فتنههایی است که نه تنها جهان اسلام، بلکه جهان بشریت را به بازی گرفته و همچون حیوانات که نه بلکه وحشیتر از حیوانات جنگل عمل نموده و بدترین حالت انزجار را در میان جامعه جهانی نسبت به اسلام و مسلمین موجب میشوند.
واقعه بسیار مهم غدیر خم در سال حجةالوداع، آخرین سفر رسول خدا(ص) برای انجام فریضه حج اتفاق افتاد. هنگامیکه رسول خدا(ص) مناسک حج را بجا آورد، با مسلمانان همراه خود به سوی مدینه بازگشت در بین راه به منطقه معروف غدیر خم رسید ـ غدیر خم به علت نداشتن آب و علف جای توقف و منزل کردن نبود ـ اما سبب توقف حضرت رسول خدا(ص) و مسلمانان همراه در غدیر خم، امر خدای تبارک و تعالی در رابطه با معرفی و نصب امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) بهعنوان جانشین پیامبر اکرم(ص) در میان امت بود. تا امت اسلام پس ازنبی مکرم اسلام(ص) درشعاع هدایت های رهبر معصوم و آگاه جامعه در سیر صعودی کمال وسعادت طی طریق نموده و دچار ضلالت و گمراهی نشوند.
البته قبل از این نیز وحی الهی نازل شده بود ولی خداوند عالم زمانی برای تعیین جانشین را معین نکرده بود و پیامبر اکرم(ص) مسئله تعیین جانشین را به زمانی موکول کرده بود که جامعه از اختلافات و دودستگیها در امان باشد.
در اینجا خداوند عالم میدانست که اگر از غدیر خم بگذرد، مردم زیادی از پیامبر(ص) جدا شده به شهرهای خود میروند، بنابراین خدای عزوجل اراده فرمود مردم را جمع نماید تا فرمان جانشینی علی(ع) را بشنوند و حجت الهی بر همگان تمام شود.
سپس خداوند تبارک و تعالی آیه ناز کرد: (یا ایها الرّسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک)(1)؛ ای پیامبر! آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده، ابلاغ کن ـ که همان جانشینی علی(ع) و تصریح به امامت آن حضرت(ع) است ـ و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الهغ یعصمک من الناس(2) و اگراین فرمان الهی را انجام ندهی، رسالت او را نرساندهای و خداوند تو را از گزند ـ مخالفان ـ حفظ میکند.
رسول خدا(ص) در آن روز گرم و طاقتفرسا دستور داد، جهاز شتران را فراهم کرده روی هم بچینند و منادیان، مردم را گرد آوردند. از شدت گرما مردم عباهای خود را به ساق پاهایشان پیچیده بودند. وقتی جمعیت یکجا جمع شدند، رسول خدا(ص) از جهاز شتران بالا رفت تا به بالاترین نقطه رسید. حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) را نیز به نزد خود خواند. آن حضرت نیز از جهاز شتران بالا رفت و در طرف راست رسول خدا(ص) قرار گرفت.
پیامبر اکرم(ص) خطبهای خواند، سپاس و ثنای الهی را بجای آورد و مردم را موعظه فرمود و خبر ناگوارنزدیک شدن رحلت خویش را به آنان داد و فرمود: من فراخوانده شدهام و نزدیک است دعوت حق را اجابت کنم و از میان شما بروم.
من در میان شما چیزی میگذارم که اگر به آن تمسک کنید، هرگز گمراه نمیشوید و آن کتاب خدا (قرآن) و اهل بیت و عترت من هستند. و قرآن و اهل بیت من هرگز از هم جدا نمیشوند تا اینکه نزد حوض کوثر بر من وارد شوند.
سپس با صدای بلند فرمود: آیا من سزاوارتر از شما به خودتان نیستم؟ عرض کردند: خدا گواه است تو بر ما از خودمان سزاوارتری. پس دست علی(ع) را گرفت و بالا برد به طوری که زیر بغل هر دو پیدا بود، فرمود: هر که من مولا و سرپرست اویم، این علی مولا و سرپرست اوست. خدایا دوست بدار هر که او را دوست دارد و دشمن بدار هر که او را دشمن دارد و یاری کن هر که او را یاری نماید و واگذار هر که او را واگذارد و یاریش نکند.
آنگاه رسول گرامی(ص) پایین آمد و دو رکعت نماز خواند. چون هنگام ظهر بود، مؤذن آن حضرت اذان نماز واجب را گفت، حضرت نماز ظهر را خواند و در خیمهای که برافراشته بودند، نشست و دستور داد علی(ع) نیز در چادر مقابل او بنشیند و به مسلمانان دستور داد گروه گروه نزد او بروند و منصب آن حضرت(ع) را تهنیت گویند و بهعنوان امیرمؤمنان به او سلام دهند. تمام جمعیت این مراسم را بجا آوردند سپس پیامبر اکرم(ص) فرمان داد به همسران خود و دیگر زنان حاضر درمراسم که بروند نزد امام علی(ع) و بهعنوان امیرمؤمنان بر او سلام نمایند و زنان نیز چنین کردند.
از جمله کسانی که در تهنیت و تبریک گفتن سخن را به درازا کشاند و بیش از دیگران اظهار شادمانی کرد، عمربنخطاب بود که گفت: بهبه ای علی امروز دیگر تو فرمانروای من و حاکم بر هر مرد مؤمن و زن مؤمنه شدی.
حسابنثابت شاعر نامدار آن زمان که در آن مراسم حضور داشت، عرضکرد: ای رسول خدا! آیا به من اجازه میدهی در این مناسبت شعری بگویم که خدا را خشنود سازد؟ پیامبر اکرم(ص) فرمود: ای حسان بسمالله شروع کن.
حسان در جای بلندی ایستاد، مسلمانان برای شنیدن اشعارش گردنها کشیدند و او اینچنین شروع کرد:
ینادیهم یوم الغدیر نبیّهم بخمّ و أسمع بالرّسول منادیا
پیامبرشان در روز غدیر آنان را ندا داد و چه ندای رسایی که همگی آن را شنیدند.
و قال فمن مولاکم و ولیّکم؟ فقالوا و لم یبدوا هناک التعادیا
فرمود: کیست فرمانروا و صاحب اختیار شما؟ پس همگی بدون اختلاف و دشمنی گفتند:
الهک مولانا و انت ولیّنا و لن تجدن منّا لک الیوم عاصیا
خدای تو فرمانروای ماست و تو صاحب اختیار مایی و امروز در میان ما نافرمان و مخالفی نخواهی یافت.
فقال له قم یا علیّ فانّنی رضیتک من بعدی اماماً و هادیاً
پس فرمود ای علی برخیز که من تو را بهعنوان امام و راهنمای بعد از خودم برگزیدم
فمن کنت مولاه فهذا ولیّه فکونوا له انصار صدق موالیا
پس هر که من مولای اویم، این علی مولای اوست پس شما یار او و دوستدار صدیق او باشید.
هناک دعا اللهمّ و ال ولیّه و کن للّذی عادی علیّاً معادیا
و در اینجا دعا کرد: خدایا! دوستدار علی را دوست بدار و با دشمن علی، دشمن باش.
در هر حال داستان غدیر از خبرهای متواتر است. همان گونه که سفر حجه الوداع و سایر غزوات و جنگهای پیامبر متواتر است. نزول پیامبر(ص) در غدیر خم، جمع کردن مسلمانان، خطبه خواندن آن حضرت، بیان فضائل حضرت امیرمؤمنان(ع) و معرفی ایشان بهعنوان وصایت و امامت بعد از خود از متواترات است.